درويش
تو حجم عمده اي از فكرهاي سرد مني
تو وعده ي همه ي شعر هاي زرد مني
حضوردر دل ِ اين صحنه مرد مي خواهد
تويك زني ولي آري ... تويي كه مرد مني !
وشاعرانه به رنج خودت كه مشغولي
خبر نداري انگار... درنبرد مني
تو حجم اندك اين سينه را فراخ ترين
گلوي نور نمودي كه شب نورد مني
اگر هميشه تو را شعر مي كنم بگذار
ادامه داشته باشم كه شعر درد مني
كجاست بيت نگاهي كه منقلب بشوم ؟
بيا بيا كه تو درويش ِ دوره گرد مني
بهار 86
سلام
با اولين قسمت از مقاله ي (مثلث)
وآخرين غزلها يم ... به روزم ومنتظرنظر فني يا حسي شما.
شاعران خارجي وبلاگ فوران هم به روزند.
مطالب فوران را دنبال كنيد