سلام . خوبي؟ تازگي وبلاگتو پيدا كردم . خوندم . واقعا خوب مينويسي .
يادمه براي همايش آيات و ابيات هم شعر فرستاده بودي . بدون اجازه
لينكت ميكنم . كاري نداري؟ ما رفتيم
سلاموبلاگتون عالي بود تازه و پر از احساس.اميدوارم موفق باشينمن يه شاعر تازه كارم.خوشحال ميشم نظرتون رو در مورد كارهام بدونمهميشه شاعر باشيدخدانگهدار
بدجور پير ميشوي
نه عقابي بر شاخه هايت مي نشيند
و نه کلاغي در تنت آشيانه ميسازد
سرت بلند
اما ريشه هايت تشنه
آرزوهايت همراه برگهايت مي خشکند
به جاي پر گشودن
و پرواز کردن
بد جور پير ميشوي
سرو هميشه زنده ي من.
سلام آقا ميلاد
من مدت كوتاهيه كه شعر هاي شما رو مي خونم
واقعا دستتون درد نكنه
خوشحال ميشم به وبلاگ ما هم يه سري بزني
به نام خدا
سلام با باران به روزم
موفق باشي[گل]
تا حالا از سوره مي خوانمتان .. زين پس با آيه خواهم خواند ////
لينكنتان كردم با اجازه ميلاد جان
سلامم را تو پاسخ ده منم من ميهمان هر شبت ...
منتظر آمدنت ميمانم (خوشحال ميشم...)
سلام بزرگوار !(همسايه خبر ندارد از همسايه ) يا ( همسايه ي ديوار به ديوار ... ) و از اين قبيل از آنجايي كه به صورت ضرب المثل درآمده اند ؛ من فكر مي كنم مختص ما نيست و همگان آن را به كار مي برند . مادر پير من هم هر از گاهي مي گويد : عجب دور و زمونه اي شده ، همسايه از همسايه خبر ندارد . ضمناً بنده تازگي ها با شعر شما آشنا شده ام و جز همين چند رباعي تان نشنيده ام يعني توفيق رفيق ما نبوده . يا بعضي عبارات : مثلاً دختران به هم مي گويند امروزه پوست برنزه مد شده ... از قضا روي ديوار خانه ي ما اعلاميه اي براي پارو كردن پول زبان بسته ي مردم زده اند كه نوشته : آيا براي تناسب اندام به يوگا فكر نكرده ايد ؟ و ... بگذريم . در مورد حي علي الشراب حق با شماست . من رباعي ايرج زبردست عزيز را خوانده ام اما به نظرم مفهوم اين دو رباعي با هم متفاوت باشند ... ضمناً همه ي شاعران واژه ساز نيستند و بندرت ادبيات ما از شاعران واژه سازي چون شاملو بهره برده است . سوم اين که به جرأت همه ي شاعران جوان از پيران و بزرگان شعر متأثّر بوده اند و گاه اين تأثّر به حدي بوده که .... تا اين که به زبان خود دست يابند و اين با سرقت ادبي متفاوت بوده است . در کتابي مي خواندم نويسنده اي (فکر کنم چخوف بوده ) از روي داستان هاي داستايوسکي مي نوشته تا به سبک و سياق او نوشتن را دريابد و ... اين تأثّر معمول و مقبول خواهد بود . به هر حال از شما برادر خوبم سپاسگزارم و برايتان سلامتي و سعادت آرزومندم ... همچنان شاعر باشيد . حق يارت .
سلام بزرگوار !(همسايه خبر ندارد از همسايه ) يا ( همسايه ي ديوار به ديوار ... ) و از اين قبيل از آنجايي كه به صورت ضرب المثل درآمده اند ؛ من فكر مي كنم مختص ما نيست و همگان آن را به كار مي برند . مادر ژير من هم هر از گاهي مي گويد : عجب دور و زمونه اي شده ، همسايه از همسايه خبر ندارد . ضمناً بنده تازگي ها با شعر شما آشنا شده ام و جز همين چند رباعي تان نشنيده ام يعني توفيق رفيق ما نبوده . يا بعضي عبارات : مثلاً دختران به هم مي گويند امروزه پوست برنزه مد شده ... از قضا روي ديوار خانه ي ما اعلاميه اي براي پارو كردن پول زبان بسته ي مردم زده اند كه نوشته : آيا براي تناسب اندام به يوگا فكر نكرده ايد ؟ و ... بگذريم . در مورد حي علي الشراب حق با شماست . من رباعي ايرج زبردست عزيز را خوانده ام اما به نظرم مفهوم اين دو رباعي با هم متفاوت باشند ... ضمناً همه ي شاعران واژه ساز نيستند و بندرت ادبيات ما از شاعران واژه سازي چون شاملو بهره برده است . سوم اين که به جرأت همه ي شاعران جوان از پيران و بزرگان شعر متأثّر بوده اند و گاه اين تأثّر به حدي بوده که .... تا اين که به زبان خود دست يابند و اين با سرقت ادبي متفاوت بوده است . در کتابي مي خواندم نويسنده اي (فکر کنم چخوف بوده ) از روي داستان هاي داستايوسکي مي نوشته تا به سبک و سياق او نوشتن را دريابد و ... اين تأثّر معمول و مقبول خواهد بود . به هر حال از شما برادر خوبم سپاسگزارم و برايتان سلامتي و سعادت آرزومندم ... همچنان شاعر باشيد . حق يارت .