سلام بزرگوار !(همسايه خبر ندارد از همسايه ) يا ( همسايه ي ديوار به ديوار ... ) و از اين قبيل از آنجايي كه به صورت ضرب المثل درآمده اند ؛ من فكر مي كنم مختص ما نيست و همگان آن را به كار مي برند . مادر ژير من هم هر از گاهي مي گويد : عجب دور و زمونه اي شده ، همسايه از همسايه خبر ندارد . ضمناً بنده تازگي ها با شعر شما آشنا شده ام و جز همين چند رباعي تان نشنيده ام يعني توفيق رفيق ما نبوده . يا بعضي عبارات : مثلاً دختران به هم مي گويند امروزه پوست برنزه مد شده ... از قضا روي ديوار خانه ي ما اعلاميه اي براي پارو كردن پول زبان بسته ي مردم زده اند كه نوشته : آيا براي تناسب اندام به يوگا فكر نكرده ايد ؟ و ... بگذريم . در مورد حي علي الشراب حق با شماست . من رباعي ايرج زبردست عزيز را خوانده ام اما به نظرم مفهوم اين دو رباعي با هم متفاوت باشند ... ضمناً همه ي شاعران واژه ساز نيستند و بندرت ادبيات ما از شاعران واژه سازي چون شاملو بهره برده است . سوم اين که به جرأت همه ي شاعران جوان از پيران و بزرگان شعر متأثّر بوده اند و گاه اين تأثّر به حدي بوده که .... تا اين که به زبان خود دست يابند و اين با سرقت ادبي متفاوت بوده است . در کتابي مي خواندم نويسنده اي (فکر کنم چخوف بوده ) از روي داستان هاي داستايوسکي مي نوشته تا به سبک و سياق او نوشتن را دريابد و ... اين تأثّر معمول و مقبول خواهد بود . به هر حال از شما برادر خوبم سپاسگزارم و برايتان سلامتي و سعادت آرزومندم ... همچنان شاعر باشيد . حق يارت .