از طريق يکي از خواننده هاي وبلاگم با وبلاگ شما آشنا شدم به خاطر اين شعر
فصلي که بهار چشم مستت باشد
نشکن دل هر که پاي بستت باشد
البته خودت هواي ما را داري
گفتم که حساب کار دستت باشد
ديروز کلي با شعرم گلاويز شدم تا بالاخره کمي نقصهايش را برطرف کنم و بعد توي وبلاگم نوشتم که آقايي آمدند و گفتند که شبيه يکي از شعرهاي شماست. ميلاد عرفان پور را در گوگل سرچ کردم و به اينجا رسيدم. راستي دنبال يک نقد آنلاين مي گردم که بتوانم شعرهايم را آنجا به اشتراک بگذارم. هنوز به مطالعه بسيار زياد نياز دارم هميشه نثر مي نوشتم و تازگي ها گاهي دو سه بيت مي نويسم. سالم باشيد.
سلام آقاي عرفان پور ( كه فاميلتون رو توي وبلاگم اشتباه زده بودم. ) بعد از اينكه آب و كاشي رو با صداي شما به روز كردم تازه فهميدم كه وبلاگ هم دارين و چقدر همه شما رو ميشناسن. تازي اينجا رو پيدا كردم و كاراي قشنگ و تازه تري ازتون خوندم.
پس : اولن ببخشيد كه بي خبر از خودتون موضوع پست اين دفه شدين.
دومن : تشريف بيارين حوض فيروزه صداي خودتون و شعراي قشنگي كه اونجا گذاشتم بخونين و بشنوين.
سلام دوست.
رباعي زيبايي بود. دست مريزاد.
با يك رباعي به روزم و منتظر...
موفق باشيد.
سلام
حالتون خوب است ؟ خيلي جالب و دل نشين سروديد آفرين بر اين استعداد رباعي گوي شما امثال شما باعث شدن كه خيلي ها به رباعي علاقمند بشن از جمله خود من
طبع و ذوق سرشار عالي مستدام
خسته نباشيد
مثل هميشه زيبا بود و همزبون...
پيروز باشيد
يا علي
