سلام
ميلاد عزيز رباعي هايت را خواندم واز غزلت بسيار حظ بردم
همواره به آيينه هاي درون بنگريد كه پنجره ها تكراري اند.
باران نگاه تا به خشتــــــــــم برسد
فريــــــاد به دوزخ و بهشتم برسد
من منتـــــظرم که مرگ نارو نزند
روزي کــه قــطار سرنوشتم برسد
با دو استکان رباعي آماده پذيرايي از شما هستم
درود و بدرود