اولين درود. غزل و رباعي ات آدم رو وادار به درنگ مي كنه. دست مريزاد.بدرود.
اول پرِ آسمان سياهت كردم
بي وقفه و بي هوا نگاهت كردم
سي روز تمام ذره ذره ذره
سي روز نخآبيدم و ماهت كردم (مرتضا)
سلام به دوست دلم و دوست دير و دورم كي مي شناسمش و نمي شناسدم.
كلام از نگاه تو شكل مي بنند
و
من
همان بهاري ام كه عاشق شده ام
درست مثل خودت...
افتخار بدي به كلبه ي دهانم سري بزني ، مي بوسمت.
با اجازه دلت رو پيوند زدم با تمام سادگي ام.
به روز و به شبم و منتظر
خورشيد برآمد زگريبان محمد(ص)
محراب جهان آينه بندان محمد(ص)
سلام آقا ميلاد عزيز
شعر بسيار زيبايي بود اما من خودم سال ها قبل بليط فروش اتوبوس واحدي را در كنار ميدان رسالت ديدم كه در پياده رو جانمازي پهن كرده و با عشق و عرفان مشغول نماز ظهر بود بي اعتنا به مردمي كه از كنارش با تعجب عبور مي كردند و اين صحنه رو هيچ وقت فراموش نمي كنم.
ممنون از شعر قشنگتون خيلي زيبا نوشته بوديد. آفرين بر شما
دوست خوبم
احتراما دعوتيد
با خاطرات سپيد و سياهبه روزمو منتظرتان
شاد باشيد
در راستاي سخنان پر صلابت مقام معظم رهبري در نماز جمعه ي 14 خرداد
از سپاهي شلوغ مي گويند!
از سواد و نبوغ مي گويند
به اسيري گرفته "آزادي"...
جمله چون سگ دروغ مي گويند!
سلام ميلاد
سپيد بود ولي حال و هواي رباعي داشت! البته اين نه بد بود و نه خوب. يک چيز ديگه، وقتي ميگي اينچنين و آنچنان من انتظار يک پارادوکس يا تضاد کامل رو دارم، اما در اين شعر بين سبزه و غنچه آنچنان که شعر انتظار ايجاد کرده است تضادي وجود ندارد.
بيآبروي سبزه براي سجده هم خيلي دلچسب بود.
با يک غزل بهروزم
س لام
با يه غزل به روزم
سلام ميلاد...
دانشجوي فلسفه دانشگاه تهرانم.اومده بودي برا همايش آويني دانشكده هنرها.اونجا آشنا شدم
موفق باشي دوست عزيز
زيبا نوشتي