سلام
توي اين دنيا
گاهي افرادي پيدا ميشوند که تسلي ميشوند براي اندوهت
يادت مي اندازند:در اقليت بودن تنها بودن نيست...
که باعث ميشوند بفهمي که نه!هنوز هم هستند بچه هايي که هم درد تو هستند ...که دنبال راه ميگردند
بچه هايي که وقتي از مدرسه به خانه ميرسي با اعصاب خورد
از دست همکلاسي هايت که في سکرتهم يعمهون اند و با بيسوادي محض و لجاجت ميخواهند دينت را اعتقاد و ارزش هايت را زير سوال ببرند!که انگار حرفاه هاي محکم و منطقي ات را نميشنوند که مثلا دم از حقوق زن ميزنند و احترام به آن درحالي که خودشان را عروسک خيابان ميکنند انگار نه انگار که به بدترين شکل خودشان بديهي ترين حقوقشان را زير پا ميگذارند!
يا حتي از دست آقاي روحاني که زير لب تبارک الله احسن الخالقيني نثارت ميکند
از دست مردهاي به ظاهر مذهبي(که توي شهر من زيادند)و در کنار صلواتي که به لب دارند،شبگردي هاي عياشانه هام به جاست
يا از دست معلم معارف اسلامي وقتي عکس بدحجابش را توي فيس بوک و ارادت عميقشان را به حضرت بودا ميبيني و ميخواني و دلت ميگيرد که معرفتش چقدر و چقدر سطحي است
وقتي تنهايي...!تو و اعتقادت
دفترشان را باز ميکني و ميخواني:...جان دادن ما براي او باشد کاش...!
بچه هايي که (لرزش شانه شان)بهت ثابت ميکند راست اند!که قايم نشده اند پشت ريا که البته آنجه از دل برايد لاجرم...
آرامش ميگيري
گيرم که ديگران با ديدن ظاهر بسيار ساده اش توي تلويزيون مسخره ات کنند و بگويندکه شعر هاي اين را ميخواني؟!!!
يا بشنوي اين حرفهارا که اين ها متظاهر و چاپلوس اند و...نميفهمند انگار!که زدن بعضي حرفها شوخي نيست...که (آن ها)رخصت سراييدنشان را به هرکسي نخواهند داد
مهم ارامشي است که خيالت پيدا ميکند...که توي نسل به باد گمراهي رفته ات،کساني هستند هنوز که ميفهمند و ميخواهند، که جسارت ميکنند،حرفشان را ميزنند،محکم و خالص
وقتي که باور ميکني:در اقليت بودن تنها بودن نيست
چه بسا گروهي اندک که بر بسياران غلبه کردند...!
آبي باشيد
غريق درياي مهرباني بيکرانش