سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شــعـــرکـــده

چند رباعی به مناسبت هفته دفاع مقدس

 

 

 

 

 

 

 

ما هیمنه ی تورا شکستیم ای مرگ!

دامان تو را هجوم دستیم ای مرگ!

امروز که پیراهنمان گلگون است

در جشـــن تـــولــّد تو هستیم ای مرگ!

 

****

 

 

 دفتر...خودکار ...  شوق انشایی سبز

جغرافی زندگی  ...  جهت هایی سبز

ناگاه صدای توپ... بازی! ...نه!جنگ

خون ریخت به دستان الفــبایی سبز!

 ******

 

آن روز کمی ترانه کم بود ، که تو...

یک حسّ کبوترانه کم بود،  که تو...

مـیـدان نبرد... مین... گلوله...تشویش...

یک مرد دراین میانه کم بود ،که تو...

 

 

 

 

 

آن لحظه درست در همین کاغذ سوخت

از خاطـــره های آتـــشین کاغذ  سوخت

یک عمر سرودم از خودم... یک لحظه

می خواستم از شما...که این کاغذ سوخت

 

***** 

 

 

 شب بود و حضور نور در قالیچه

لحظه لحظه    بلند تر...قالیچه

ناگاه صدای جیغ خمپاره و تو

دستان تو نقش بست بر قالیچه

 

 

 

با ما کمی از بهار خون حرف بزن

ازغیرت شهر واژگون حرف بزن

وقتی پدرم شهید شد مجنون بود

آقای معلم از جنون حرف بزن