• وبلاگ : شــعـــركـــده
  • يادداشت : تنهايي
  • نظرات : 12 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فرهاد 

    سلام.

    طبع خوب و رواني داريد كه هم در سرودن رباعي و هم غزل تواناست.

    از اين بيت بسيار لذت بردم :

    بي تاب مثل شعر به كاغذ نيامده

    شرمنده مثل نامه ي برگشت خورده ام

    يه توصيه هم ميكنم. شعر مذهبي در دسته بندي شعر قرار نمي گيره و جزو مديحه محسوب ميشه و من به طور كلي كساني رو كه فقط شعر مذهبي ميگن اصلا شاعر نمي دونم. اعتقادات مذهبي خودتون رو براي خودتون نگه داريد و يا اگه روي كاغذ مي آوريد در داخل وبلاگ ننويسيد چون مديحه شعر نيست

    پاسخ

    سلام. دوست عزيز.به نظر من شعر در مدح يا مرثيه ي معصومين والاترين حد شعر است و اگر از اين گونه اشعار كم دارم از كم سعادتي من است.مهم شاعرانه بودن است.چطور وقتي فلان شاعر براي معشوقه ي خود مي سرايد شعر گفته ،اما آنکه كه براي والاترين عشق عالم امكان مي سرايد شاعر نيست! و مديحه سراست .اصلا لفظ چه اهميتي دارد ؟!.شما فرض كن اين ها مديحه است .هر كس براي عشق خود چيزي گفته است و ماهم گفته ايم.نمي دانم چرا سرودن براي عشق زميني را مي ستاييد و شعري كه در مدح يا مرثيه ي عشقي اصيل و آسماني چون معصومين(ع) سروده مي شود را مي گوييد براي خود نگه داريد و جايي نمايش ندهيد.اگر چيزي قابل نمايش نباشد شعر هاي عاشقانه ي خصوصي است كه فلان شاعر براي فلان دلبر خود گفته نه اين شعر ها كه برخواسته از عشقي فطري و ذاتي است.اما قبول دارم كه شعر مذهبي هم بايد آكنده از ظرافت هاي شعري باشد تا شعر تلقي شود/از نظر شما ممنونم