شــعـــرکـــده

یا زهرا(سلام الله علیها)

 چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد

دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد

هنوز کوچه به کوچه ،حکایت از مردی ست

که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد

چه رفته است به دیوار و در که تا امروز

به نام تو در و دیوار خانه می لرزد

چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد؟

چه کرده شعله که با هر زبانه می لرزد؟

هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار

به خانه  چند دلِ کودکانه می لرزد

دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست

که در جواب، زمین و زمانه می لرزد

 ز من شکیب مجو ، کوه صبر اگر باشم

همین که نام تو آرند شانه می لرزد